کارکردهای مدیریت



ای کاش در مدرسه و دانشگاه به ما یاد می دادند که .

  • . کتاب درسی برای امتحان و نمره گرفتن نیست بلکه برای استفاده در زندگی است. و ارزش آنچه یاد گرفته ایم در میزان تاثیر آن در زندگی و طی راه کمال و انسانیت است
  • . مدرسه و دانشگاه رفتن یک تکلیف نیست و مدرک تحصیلی تکیه گاه زندگی نیست وتنها راه موفقیت درس خواندن نیست؛ بلکه فقط یکی از راه های تلاش برای رسیدن به اهداف زندگی است.
  • . پول چیست و چقدر ارزش دارد و کمک می کردند که به هوش مالی و مهارت های مالی دست پیدا کنیم و می آموختیم که چگونه هزینه و پس انداز(مثلا حداقل ماهی 10 درصد درآمد خویش را پس انداز کنید) کنیم.
  • . خودآگاهی پیدا کنیم. توانایی شناخت خویشتن و داشتن تصویری تا حدممکن واقع‌بینانه از خود اعم از آگاهی از نقاط قوت و ضعف شخصی، خواسته‌ها، نیازها، حقوق و مسئولیت‌های  فردی و اجتماعی خود به عنوان انسان و شهروند در جامعه، داشتن ارزشها و باورهای موجه و مستدل و بهره‌مندی از انگیزه‌های درونی عمیق و قوی در زندگی.
  • . مهارت های ارتباطی به دست آوریم. این مهارت که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم ارتباطی مؤثر و توأم با رضایت دوسویه و بدون قضاوت و سرزنش دیگران با آنها برقرار کنیم و به خواسته‌های مشروع‌مان برسیم شامل مهارت‌های مذاکره، ارتباط کلامی و غیرکلامی مؤثر، ابراز اثربخش خود در جامعه، مهارت طرح پرسش، مهارت شنیدن و است.
  • . همدلی کنیم. توانایی درک دیگران و همراهی با آن‌ها حتی زمانی‌که در آن شرایط قرار نداریم، به معنای همدلی با دیگران است و موجب می شود احساس پیوند عمیق با سایر انسان‌ها داشته باشیم، تفاوت‌ها را به عنوان اصلی انکارناشدنی در زندگی بپذیریم، ارتباطی انسانی توأم با تفاهم با دیگران برقرار کنیم، به فردیت و حقوق دیگران احترام بگذاریم و در نهایت موجب می‌شود روابط اجتماعی بهبود یابند و جامعه به فضایی بهتر، آرام‌تر و امن‌تر برای زندگی تبدیل شود.
  • . روابط بین فردی برقرار کنیم. این مهارت، حسی دال بر تعلق داشتن به یک گروه، اعتماد به دیگرانی متفاوت از خودمان و ما»ی مشترک و مبتنی بر مشارکت و همکاری را در جامعه ایجاد می‌کند و موجب می‌شود دوستیهای متقابل و پایدار را تجربه کنیم.
  • . مهارت های حل مساله داشته باشیم. زندگی سرشار از مسایل گوناگونی است که می‌توان به مدد تجارب پیشین و تفکری پویا و گشوده با آنها مواجه شد و راه‌حل مناسب برای آنها یافت یا خلق کرد. تشخیص مشکلات و علل به وجود آورنده مسایل و مشکلات، ارزیابی ریشه‌های آن‌ها، یاری طلبیدن از دیگران و مدیریت تعارض از جمله ویژگی‌هایی است که در این بخش باید به آن‌ها توجه کرد.
  • . مهارت تصمیم گیری داشته باشیم. ما همگی در زندگی ناگزیر از اخذ تصمیمات ریز و درشت گوناگونیم و در این راستا توانایی تعیین اهداف استراتژیک و واقع‌بینانه، گردآوری اطلاعات کافی با توجه به این اهداف، تصمیم‌گیری بر مبنای ارزیابی دقیق موقعیت‌ها، انعطاف‌پذیری در فرآیند تصمیم‌گیری، انتخاب بهترین راه‌حل از بین راه‌حل‌‌های گوناگون ممکن و در نهایت برنامه ریزی، اجرا و پذیرش مسئولیت این تصمیمات لازم و ضروری‌ است.
  • . تفکر خلاق داشته باشیم. نگاه متفاوت و مواجهه با مسایل و مشکلات به مثابه فرصت و نه تهدید، یادگیری فعالانه و مستمر در هر شرایطی همراه با کشف یا خلق راه‌حل‌های نو و بدیع می‌تواند نشانگر تحقق خلاقیت در اندیشه و سبک زندگی هر فردی باشد.
  • . سنجشگرانه‌اندیشی یا تفکر نقادانه داشته باشیم به این معنی که هرچیزی را به سادگی نپذیریم، فریب ترفندها و مغالطات دیگران را نخوریم، از نقش پیش‌داوری‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌های اجتماعی- فرهنگی غافل نشویم و بکوشیم به پشتوانه‌های عقلی، دلایل و استدلال‌ها در برخورد با هر مدعایی توجه کنیم.
  • . توانایی تشخیص هیجان‌های خود و دیگران، ارتباط آن‌ها با احساسات، تأثیر آن‌ها بر رفتارهای طرفین و واکنش مناسب با هیجان‌های منفی یا شدید خود و دیگران از جمله نکات قابل توجه در این زمینه‌اند.
  • . استرس را مدیریت کنیم. زندگی در دنیای کنونی سرشار از استرس‌های گوناگونی است که می‌تواند بر کیفیت زندگی افراد تأثیر منفی بگذارد و از این روی شناسایی موقعیتهای استرس‌زا، نحوه مواجهه با آن‌ها و حفظ آرامش در این گونه شرایط از اهمیت بسزایی برخوردار است.
  • . قانون 20 / 80 را به کار بگیریم. این یکی از بهترین روش ها برای این است که بهترین استفاده را از وقتتان بکنید. چیزی که قانون ۸۰/۲۰ می گوید این است که ۸۰ درصد ارزشی که بدست می آورید، نتیجه ی ۲۰ درصد از تلاشی است که انجام داده اید. این یعنی اینکه اکثر کارها و مشغولیت های ما مفید نیستند. پس می توانیم خیلی از کارها را از لیست انجام کارمان خط بزنیم. در عوض وقت و انرژی بیشتری روی کارهای دیگر، که به نظر می رسد بازده بیشتری - چه از لحاظ موفقیت و چه از لحاظ حس رضایت درونی - دارند بگذاریم.
  • . قانون پاریکینسون را مد نظر داشته باشیم. یعنی می توانید کارها را خیلی سریع تر از آنچه که فکر می کنید انجام بدهید! این قانون می گوید کاری که قراراست انجام بدهید متناسب با وقتی است که برایش(در ذهن) در نظر می گیرید خودش را کش می دهد و درجه ی سختی اش را تعیین می کند! یعنی اگر به خودت بگویی ظرف یک هفته یک راهکار برای فلان مشکل پیدا می کنم، آن مشکل خودش را سخت تر و سخت تر جلوه می دهد و ممکن است نتوانی حتی در یک هفته هم برایش راه حلی پیدا کنید. پس وقتت را روی پیدا کردن راه حل متمرکز کن. به جای یک روز یک ساعت، و به جای یک هفته یک روز به خودت فرصت بده. این کار باعث می شود که مغزت فقط روی راه حل و کار کردن متمرکز بشود، نه سختی کار!
  • . تراکتوری کار کنیم. کارهای خسته کننده و تکراری می توانند باعث پایین امدن سطح هیجان و به تعویق افتادن کار بشوند. یکی از راه هایی که می شود انها را سریع انجام داد این است که انها ر تراکتوری انجام بدهیم. یعنی همه را پشت سر هم انجام بدهیم. اینجوری ان زمانی که برای دل کندن از وضعیت فعلی و راضی کردن خودتان صرف می کنید، فقط برای کار اول لازم می شود و کارهای بعدی سریع تر انجام می شوند.
  • . اول باید چیزی بدهید تا چیزی بگیرید. شاید این قضیه با حس تان جور در نیاید. چون معمولا همه این ذهنیت را داریم که تا کسی برایمان کاری انجام نداده نباید برایش کاری انجام بدهیم. مشکل اینجاست که خیلی ها اینجوری فکر می کنند، و خوب طبیعتا نتیجه این می شود که در آخر هیچ کدام کاری انجام نمی دهند.
  • . فعالیت کنیم، نه واکنش نشان دهیم. اگر همه رفتارشان واکنشی بود، شاید خیلی از اتفاقات هیچ وقت نمی افتاد و همه منتظر می نشستند تا کسی فعالیتی بکند و بعد به واکنش نشان می دادند این اتفاق ممکن است بالاخره اتفاق بیافتد، ولی خیــــلی طول خواهد کشید!. پس به صرفه تر این است که خودتان فعالیت کنید. به سادگی می توانید اولین نفری باشید که حرکتی می کند و یک سری آدم واکنشی به دنبالش راه می افتند. این کار نه تنها شما را از حس وحشتناک انتظـــار دور می کند، بلکه باعث می شود احساس کنید ان کسی که زندگیتان را  در دست دارد و در حال کنترل کردنش هست خودتان هستید، نه نیروهای جورواجور بیرونی!.
  • . اشتباهات و شکست ها بد نیستند. وقتی که از اشتباه کردن و شکست خوردن بترسیم محتاطانه عمل می کنیم و ترجیح می دهیم بشینیم و انتظار داریم کس دیگری اول کاری را شروع کند نه ما. در حالی که باید همانند دوران کودکی کار را به رغم شکست خوردن بارها تکرار کنیم تا موفق شویم و بدانیم با اشتباه یا شکست خوردن دنیا به آخر نمی رسد و موفقیت در زندگی در تسلیم نشدن است. چون هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"
  • . به خودمان سخت نگیریم. چرا آدمها بعد از یکی دوبار اشتباه کردن و شکست خوردن از کاری دست می کشند؟ یک دلیل خیلی بزرگ این کار این است که دارند از درون خود را می زنند چون فقط به ناراحتی و درد درونی اضافه می کنند و وقت با ارزش خود را تلف می کنند پس این عادت را از خودتان بگیرید و این قدر خود را ملامت نکنید.
  • . روی چیزی که می خواهیم تمرکز کنیم، نه چیزی که نمی خواهیم. شما در مغزتان سیستمی به نام سیستم فعالیت مشبک دارید که به شما اجازه می دهد چیزهایی که در ذهنتان رویشان تمرکز کرده اید را ببینید. این یعنی شما هرچقدر تمرکزتان را روی اهدافتان بیشتر کنید، بیشتر با آنها مواجه می شوید.
  • . رفتارمان واقعیت را عوض می کند. نکته ی خیلی ظریف و قابل توجهی که وجود داره این است که رفتار ما، واقعیت های اطرافمان را عوض می کند. ممکن است که در ذهن همه بدبینی به عنوان واقعیت زندگی پذیرفته شده باشد، اما اینها به خاطر این است که سیستم فعالیت شبکه ای مغزمان عادت به پیدا کردن چیزهای بد دارد. اگر سعی کنید رفتارتان را به طور جدی عوض کنید - و با این کار واقعیت اطرافتان را تغییر بدهید - به نتایج متحیر کننده ای می رسید.
  • . که شکر کردن یک راه آسان برای خوشحال کردن خودمان است. یکی دو دقیقه وقت گذاشتن برای شکر کردن، خیلی راحت می تواند یک حال بد را به یک حال خوب تبدیل کند . این کار می تواند برای خوشحال نگه داشتن روحیه تان، و تمرکز روی چیزهای خوبی که می خواهید به دست بیاورید کمکتان می کند.
  • . خودمان را با کسی مقایسه نکنیم. اگر دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران برندارید، در واقع دارید به دنیا اجازه می دهید که احساسی که نسبت به خودتان دارید را کنترل کند . بهترین راه این است که خودت را با خودت مقایسه کنی. ببین چقدر از جایی که بودی فاصله گرفتی، چه چیزهایی به دست آوردی و چقدر رشد کردی. شاید خیلی کار هیجان انگیزی به نظر نرسد، اما در طولانی مدت کلی به شما قدرت و ثبات درونی می دهد.
  • . هشتاد تا نود درصد چیزهایی که از آنها وحشت داریم، اتفاق نمی افتند. اینها فقط هیولاهایی هستند که ما در ذهن خودمان ساخته ایم، و اگرهم اتفاق بیافتند، قطعا به ان دردناکی و وحشتناکی که فکر می کردیم نخواهند بود. سعی کنید به خودتان یادآوری کنید که درصد خیلی کمی از ترس ها و وحشت های گذشته ام به واقعیت پیوستند.پس چرا فکر می کنم این بار با بقیه ی وقت ها فرق می کند؟؟
  • . هیچ چیزی را خیـــــلی جدی نگیریم. خیلی راحت می شود درگیر مسائل شد. ولی آن احتمالات بدی که می دادیم معمولا اتفاق نمی افتند و چیزی که الان برایش نگرانیم و حرص می خوریم به احتمال خیلی زیاد در سه سال بعد اصلا به یادمان نمی آید. پس خودت، افکار، و احساساتت را آنقدر جدی نگیر که اسباب شکنجه ی خودت شود. راحت باش و به چیزهای خوب زندگیت فکر کن.
  • . همه چیز را بنویسیم. اگر مغزتان یک سطل پر سوراخ و هر چیزی که درآن می ریزید یکدفعه ناپدید می شود، پس خطر اینکه ایده های ناب و خوبی که به ذهنتان می رسد خیلی راحت از ذهنتان پاک شوند، وجود دارد. خودتان را عادت بدهید به اینکه افکار و اهدافتان را بنویسید - همه چی را ! اینطوری راحت تر می توانید روی چیزهایی که می خواهید متمرکز شوید.
  • . در هر تجربه ی بدی یک فرصت وجود دارد. در هر شکست یا تجربه ی تلخی، چیزهایی وجود دارد که می توانی از آنها درس بگیری و برای رشد خودت استفاده کنی. شاید حتی بشود گفت که تجربه های منفی، چیزهای بیشتری برای یاد دادن نسبت به تجربه های موفقیت آمیز دارند. بعضی وقتها، نکته ای که از یک تجربه ی بد یاد گرفته می شود، از داخل ده ها تجربه ی موفقیت آمیز در نمی اید. پس هر بار که یک "تجربه ی منفی" برایت پیش آمد، از خودت بپرس: چه چیزی راجع به این شرایط می تواند خوب باشد؟ آن چیزی که من الان باید یاد بگیرم چیست؟ یک تجربه ی منفی می تواند باعث بشود چندین تجربه ی مثبت برایت اتفاق بیافتد.
  • . چیزهای بی ارزش را نچشیم(ریچارد کارلوس). این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.
  • . زندگی غیر قابل پیش بینی است و ممکن است هر لحظه شما را در شیب وفراز قرار دهد. فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!
  • . خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس ".
  • . انسانیت مهم تر از مادیات است. اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.
  • . به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند ! رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.
  • . درجه کمال و شخصیت برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید.
  • . خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید. انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه می کنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!
  • . "خنده" داروی" هر "درد" است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.
  • . تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنیم. سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید.
  • . اراده ای مصمم، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
  • . تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند!. از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش، مطالعه و یادگیری، ذهن خود را فعال کنید.
  • . شکست را بپذیرید. از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیریم. یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".
  • . از محبت به دیگران دریغ نکنید. زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .
  • . آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!!. همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.
  • . منطق داشته باشیم و چگونه استدلال کنیم و در گفتمان با دیگران شرکت کنیم و با رعایت احترام متقابل، بحث وتبادل نظر کنیم و بیاموزیم چه طور مسایل را به روش منطقی حل کنیم.
  • . شک و تردید گذرگاه خوبی است اما توقفگاه خوبی نیست. شک کردن موجب کنجکاوی و باز شدن ذهن و به شما انگیزه یادگیری و آزمایش نظرات جدید می شود تا به دیگران نگاهی منصفانه و دور از تعصب داشته باشیم. گاهی اوقات اتفاق بدی که برای ما می افتد نتیجه اطمینان و اینکه هیچ وقت فکر نکردیم که ممکن است  اوضاع بر خلاف تصور ما پیش رود. و نباید موقعیت های مبهم و بلاتکلیف را تحمل و خود را با شرایط ابهام آمیز سازگار و تغییر دهیم اما ماندن در حالت شک و عدم تلاش برای رفع آن نامطلوب است. 
  • . چطور مردم را به خودمان و فعالیتمان علاقه مند کنیم؟ این مهارتی حیاتی است که در هر مرحله از زندگی (خانواده، کار، ازدواج و) باید به آن توجه کرد ولی جالب آن است که اکثر افراد چنین مهارتی را ندارند و آن را نادیده می گیرند. شاید بگویید این مهارتی است که بعضی از افراد با آن متولد می شوند و بقیه ما شانس داشتن آن را نداشته ایم ولی باید بدانید که این مهارت آموختنی است. توانایی حل مشکلات به کمک افراد، تاثیرگذاربودن هنگام سخنرانی ها و جلسات، تحت تاثیر قرار دادن تماشاگران، اعتمادجلب کردن و معتبر بودن و توانایی برقراری دوستی با دیگر افراد قدرتی مضاعف به شما می دهد. افراد خجالتی هیچ گاه نمی توانند از حداکثر پتانسیل و نهایت استعداد خود بهره ببرند و سیستم مدارس بچه ها را به سمت اجتماعی شدن سوق نمی دهد.
  • . چطور سریع خوانی کنیم؟ سریع خوانی و درک سریع مطالب مهارت مهمی برای زندگی امروز محسوب می شود که کم اهمیت دانستن و عدم سرمایه گذاری روی آن باعث می شود کل زندگی تان را به دنبال موفقیت بگردید. اما تصور کنید زندگی تان چه تغییر بزرگی خواهد کرد اگر بتوانید هفته ای یک کتاب مفید بخوانید و آن را بفهمید. همین موضوع در مورد کتاب های صوتی هم صادق است. اگر هر روز فقط یک ساعت را که در ماشین نشسته اید به جای گوش دادن به صدای بوق ماشین های دیگر یا به جای گوش دادن موسیقی به کتاب های صوتی گوش دهید طی مدتی کوتاه به اندازه یک نیم ترم دانشگاهی می توانید آنچه را که می خواهید بیاموزید.
  • . چطور هدف هایمان را تنظیم و زمان مان را مدیریت کنیم؟ دوست دارید بدانید در زندگی تان چطور می توانید همه کارهایتان را انجام دهید و به تمام اهدافتان برسید؟ در مدارس هیچ وقت این احساس را در بچه ها ایجاد نمی کنند که واقعا این موضوع تا چه اندازه مهم است. برای رسیدن به این توانایی باید یاد بگیرید که چند کاره بودن را حذف کنید، هر چیزی که وقت تان را می گیرد (مثل تلفن، چک کردن ایمیل و) را قطع کنید، اولویت هایتان را فهرست بندی کنید، کارهای غیرضروری تان را در مقایسه با کارهای مهم و اصلی تان کنار بگذارید. اگر این مهارت را یاد بگیرید دیگر روزهایی را نخواهید داشت که از صبح تا شب مشغول باشید ولی در آخر به چیزی نرسیده باشید. شما به چنان سطحی از مفید بودن خواهید رسید که افراد دیگر به سختی به نیمی از آن دست پیدا می کنند.
  • . چطور اقتصاد یاد بگیریم؟ روبرت کیو ساکی می گوید: آموزشی مفید و ثمربخش است که در آن به بچه ها دانش اقتصاد را بیاموزند و اگر چنین نباشد آن آموزش مفید نیست.» مدارس هیچ وقت در یاد دادن اینکه چطور می توان پولدار شد، موفق نبوده و راهکاری نداشته اند زیرا معلم ها خودشان پولدار نبوده اند پس نمی توانند چنین چیزی را به بچه ها آموزش دهند.
  • . چطور مذاکره کنیم؟ اگر بخواهید به اهداف مهم و معنی داری برسید باید با سایر انسان ها کار کنید. افرادی که با آنها کار می کنید چه پیمانکار باشند، چه بازاریاب باشند، چه کارمند یا کارگر و باید بلد باشید قراردادهای مفید و سودمندی بین آنها تنظیم کنید و این یک هنر واقعی است. باید بدانید نتیجه این قرارداد چه خواهد بود؟ چطور می توانید با قرارداد کسی را استخدام کنید؟ چطور می توانید با قرارداد بستن باعث پیشرفت کارتان بشوید
  • . چطور پس انداز و چگونه سرمایه گذاری کنیم؟ باز هم بچه ها در مدرسه یاد نمی گیرند که چگونه سرمایه گذاری کنند. همچنین هیچ وقت به این فکر نمی کنند که چطور می توانند از قدرت جریان انفعالی درآمدشان در راه موثر استفاده کنند و آن را تبدیل به یک سرمایه کنند نه اینکه فقط آن را خرج کنند.
  • . چه طور در زندگی موفق باشیم؟ هنوز خیلی از افراد زندگی شان را بر سر این مورد می گذارند که چه چیزی انسان ها را خوشحال می کند و آنها را به موفقیت می رساند. سه عامل بزرگ وجود دارد؛ سلامت، دارایی و روابط. شما باید بدانید که واقعا از زندگی تان چه می خواهید (فقط تعداد کمی از ما به این موضوع در طول دوران تحصیل?مان فکر می کنیم.) ما نیاز داریم بدانیم که چگونه موضوع های ترسناک زندگی مان را به مواردی خوب و مثبت برای خودمان تبدیل کنیم و از آنها سود ببریم. ما باید عادت های بدمان را کنار بگذاریم، باید چیزهای بدی که درگذشته برایمان اتفاق افتاده را فراموش کنیم و از آنها رها شویم و
  • . چگونه نظرمان را بسط بدهیم؟ همه باید اصول ابتدایی بازاریابی را بلد باشند حتی اگر بازاریاب نیستند. اگر ایده ای در کارتان دارید، یا می خواهید آن را ارتقا دهید یا حتی اگر می خواهید بچه هایتان را مجاب کنید که فیلم خاصی را ببینند، نکاتی در آنهاست که مربوط به مهارت بازاریابی می شود که اگر شما آنها را نداشته باشید به هیچ وجه نمی توانید دیگران را به این موارد جلب کنید.

منبع: گردآوری از سایت های اینترنتی همراه با تغییر و اضافات


منابع  :

1 -  سید جوادین ، سید رضا . نظارت پیش نیاز کنترل رفتاری . از سلسله مقالات دریافتی در نخستین همایش علمی و  پژوهشی نظارت و  بازرسی در سال 76 .  سایت اداره کل بازرسی بوشهر .

2 - جاسبی ، عبد الله . نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی .

3 -  نظارت،کنترل و ارزیابی رویدادهای ورزشی  ( سایت اینترنتی مقالات مدیریت ) .

4 –  صفوی نیا ، پروین . نظارت‌ و کنترل‌ در مدیریت‌ آموزشی‌ . سایت اینترنتی سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان .

5 –  طهماسبی ، رضا .  نظارت‌ و کنترل‌ در مدیریت‌ آموزشی‌ . سایت اینترنتی سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان .

6 –  عباس زادگان ، سید محمد . مکاتب و مبانی مدیریت . چاپ دوم . تهران . شرکت سهامی انتشار . 1373 .

7  سید عباس زاده ، میر محمد . کلیات مدیریت آموزشی . ارومیه . انتشارات دانشگاه ارومیه . 1374 .

8 الوانی ، سید مهدی . مدیریت عمومی . چاپ ششم . تهران . انتشارات نی . 1372 .

9 قرائی مقدم ، امان . مدیریت اموزشی . تهران . انتشارات ابجد . 1375 .

10 - گروهی از اساتید و صاحب نظران . متون آموزشی برای تدریس در دوره های آموزشی مدیریت  پایه سطح ( 2 ) . انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی .

11 - زارعی متین ، حسن . مدیریت منابع انسانی .

12 - مانتانا ، پاتریک . فرهنگ فراگیری دانش مدیریت . ترجمه سهراب خلیلی شورینی .

13 - رضائیان ، علی . اصول مدیریت . تهران . انتشارات سمت . 1376 .

14- گروهی از اساتید و صاحب نظران . مجموعه مطالب آموزشی دوره توجیهی مدیران پایه ( روسای ادارات وهمترازان ) نظام جدید آموزش مدیران کشور . تهران . انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی . 1379.

15- معصومی ، سید حسین . نظارت و کنترل از دیدگاه اسلام . انتشارات سروش هدایت . 1378 .

16- خاکی ، غلامرضا . آشنایی با مدیریت بهره وری ( تجزیه و تحلیل آن در سازمان ) . چاپ دوم . تهران . کانون فرهنگی انتشاراتی سایه نما . 1377 .

17- آیین نامه نظارت در سازمان بهزیستی استان یزد .

-  غلامزاده . سمینارارزیابی ( مدیریت ) عملکرد ( گرفته شده از اینترنت ).

19-  صافی ، احمد . سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش . تهران . انتشارات ارسباران . 1380 .

20 –  عباسپور ، عباس . نظارت و راهنمایی آموزشی به عنوان رفتار سازمانی . فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش . شماره مسلسل 14 .

21 –  معین ، محمد . فرهنگ فارسی . تهران . انتشارات راه رشد . 1382 .

22 بولا ، هـ . س . ارزیابی آموزشی و کاربرد آن در سواد آموزی تابعی . ترجمه : عباس بازرگان . تهران . مرکز نشر دانشگاهی . 1362 .

23 آریانپور کاشانی ، عباس . آریانپور کاشانی ، منوچهر . فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی ( یک جلدی ) . چاپ دوازدهم . تهران . موسسه انتشارات امیر کبیر . 1367 .

24 افشاری ، حسن . نظارت و راهنمایی تعلیماتی . اداره کل آموزش های ضمن خدمت . واحد برنامه ریزی آموزش ابتدایی .

25 -  جلیل خانی ، بهرام .        www.talebi.com

26 - دفتر بهبود مدیریت و ارزیابی عملکرد معاونت امور مدیریت و منابع انسانی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور . ارزیابی عملکرد . 1382 .

27- گروهی از اساتید و صاحب نظران . متون آموزشی برای تدریس در دوره های آموزشی مدیریت  پایه سطح ( 2 ) . انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی .

28- پسران قادر ، مجید . دریچه ای به مدیریت منابع انسانی طبقه بندی و روش های اصلی ارزشیابی مشاغل . تهران . انتشارات رودکی . 1373 .

29 خلود ، حسین . ارزشیابی برنامه های آموزشی . مدیریت امروز . دوره ششم . شماره اول و دوم .

30 صفوی ، امان الله . نظرات معاصر در باره ارزشیابی از برنامه . فصلنامه تعلیم و تربیت . سال اول . شماره 2 و 3 .                                                            

31 کیامنش ، علیرضا . آشنایی با الگوی ارزشیابی  CIPP   . فصلنامه تعلیم و تربیت . سال چهارم . شماره 1 و 2 .

32- جمعی از اساتید مدیریت . نگرش سیستمی ( مجموعه چهارم ) . تهران . مرکز آموزش مدیریت دولتی .

33 - مانتانا ، پاتریک . فرهنگ فراگیری دانش مدیریت . ترجمه سهراب خلیلی شورینی .

34 - فیضی ، طاهره . مبانی سازمان و مدیریت ( رشته حسابداری ) . چاپ دوم . تهران . انتشارات دانشگاه پیام نور . 1375 .  

35 میر کمالی ، سید محمد . رهبری و مدیریت آموزشی . چاپ پنجم ( ویرایش دوم ) . تهران . نشر یسطرون . 1378 . 

36 بهارستان ، جلیل . مطالعه تطبیقی ارزشیابی در مدیریت اسلامی و مدیریت متداول . مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ( ویژه نامه علوم تربیتی ) . دوره هیجدهم ، شماره دوم ، پاییز 1380 ( پیاپی 36 )

37 -  shekayateentezami.blog.ir

38 - https://fa.bccrwp.org/

39 - https://www.qcpage.com/

40 - http://www.isiri.gov.ir

41 WWW.WEIDENG.NET


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستان های 4 مدرسه شاد همه چی sharefarang اوستامعمار بیماری های واگیر دار حجاب همه چی golhayesajjad تیم توسعه خانه عدالت ایزد منان